ریسک به ریوارد چیست؟ (Risk/Reward Ratio)

مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه
فهرست مطالب
ریسک به ریوارد چیست؟

عموما تصور می‌شود که هر چه میزان ریسک در یک سرمایه‌گذاری یا معامله بیشتر باشد، بازدهی مورد انتظار هم بالاتر است. اما، یکی از مهم‌ترین اصولی که در سرمایه گذاری یا انجام یک معامله باید در نظر گرفته شود، نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward ratio) است. این نسبت به شما امکان مدیریت سرمایه را داده و کمک می‌کند تا به اهداف خود در سرمایه‌گذاری برسید یا درصورت شکست، متحمل زیان سنگینی نشده و در حد تحمل‌تان زیان کنید.

 

نسبت ریسک به ریوارد یا Risk/Reward Ratio چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد نشان‌دهنده میزان ریسکی است که یک سرمایه‌گذار حاضر به پذیرش آن در ازای به‌دست آوردن بازدهی مورد انتظار خود است. یکی از بخش‌های مهم در آموزش تحلیل تکنیکال استفاده از این نسبت است. برای  درک بهتر ریسک به ریوارد، یک سرمایه‌گذار یا معامله‌گر را در نظر بگیرید که ۱۰ میلیون تومان سرمایه دارد. او حاضر است در ازای رسیدن سرمایه‌اش به ۱۱.۵ میلیون تومان، ۵۰۰ هزار تومان از پول خود را از دست بدهد. در حقیقت، این فرد حاضر در ازای ۱۵ درصد سود، ۵ درصد متحمل زیان شود که نسبت ریسک به ریوارد این معامله ۳ است. 

معامله‌گران و سرمایه‌گذاران از نسبت ریسک به ریوارد برای مدیریت سرمایه یا مدیریت زیان احتمالی خود استفاده می‌کنند. با وجود اینکه در بین استراتژیست‌های معامله‌گری و سرمایه‌گذاری در رابطه با نسبت ریسک به ریوارد بهینه اتفاق نظری وجود ندارد، اما اکثر آن‌ها معتقدند هر چه نسبت ریسک به ریوارد پایین‌تر باشد، بهتر است. در ادامه این مقاله به بررسی مناسب‌ترین نسبت ریسک به ریوارد خواهیم پرداخت.

 

پیشنهاد مطالعه: « حد سود و ضرر چیست؟ »

 

نکات مهم در رابطه با نسبت ریسک به ریوارد

برای کارایی بهتر نسبت ریسک به ریوارد بهتر است برخی نکات را در رابطه با ریسک‌پذیری شخصی خود در نظر بگیرید:

۱. این نسبت با میزان تحمل ریسک‌پذیری هر شخص رابطه مستقیم دارد. بنابراین، توصیه می‌شود که نسبت ریسک به ریوارد مناسبی را برای معامله‌هایتان انتخاب کنید.

۲. همانطور که اشاره شد درباره نسبت بهینه ریسک به ریوارد نظرات متفاوتی وجود دارد، اما اکثر استراتژیست‌های معامله‌گری و سرمایه‌گذاری نسبت ریسک به ریوارد 3:1 را مناسب‌ترین گزینه می‌دانند.

۳. در نظر داشته باشید که تخمین بازدهی مورد انتظار و احتمال زیان در یک سرمایه‌گذاری، دقیق نبوده و در عمل بازدهی حاصل شده یا زیان به‌وجود آمده می‌تواند با پیش‌بینی‌های شما متفاوت باشد.

 

نسبت ریسک به ریوارد در تحلیل تکنیکال

معامله‌گران و سرمایه‌گذاران با استفاده از نسبت ریسک به ریوارد در تحلیل تکنیکال، به صورت اصولی مدیریت سرمایه انجام می‌دهند. بخشی مهمی در آموزش تحلیل تکنیکال و مدیریت سرمایه، تعیین حد سود و حد ضرر است که در ادامه به این موضوع پرداخته خواهد شد. نکته‌ای که بهتر است در نظر داشته باشید، تفاوت کاربرد نسبت ریسک به ریوارد در بازارهای مختلف است. به طور مثال تحلیل تکنیکال در بورس با بازار فارکس تا حدی متفاوت است. برای تعیین نسبت ریسک به ریوارد در نمودار‌های قیمت کافی‌ست مطابق تصویر عمل کنید. 

نسبت ریسک به ریوارد در تحلیل تکنیکال

Risk/Reward Ratio

نسبت ریسک به ریوارد

در بازارهای دوطرفه مثل بازار مشتقات و فارکس می‌توانید از Short Position نیز استفاده کنید. در حقیقت، با استفاده از Short Position شما می‌توانید با اخذ موقعیت فروش در یک دارایی، از کاهش آن سود کسب کنید. مطابق با تصاویر می‌توانید نسبت ریسک به ریوارد در موقعیت فروش را مشخص کنید:

Short Position

نسبت ریسک به ریوارد در بازارهای دوطرفه

نسبت سود و زیان

همانطور که مشاهده کردید با استفاده از سامانه‌های تحلیل تکنیکال می‌توانید نسبت ریسک به ریوارد دلخواه خود را انتخاب کنید. اما، برای محاسبه به صورت تئوریک باید دو عامل بازده مورد انتظار و پتانسیل ریسک را در نظر داشته باشید. تصور کنید قیمت سهم A معادل هزار تومان است و شما پیش‌بینی می‌کنید قیمت آن به ۱۱۰۰ تومان برسد. برای محاسبه حد سود یا بازده مورد انتظار باید از فرمول زیر استفاده کنید:

  قیمت فعلی –  قیمت پیش‌بینی =بازدهی مورد انتظار

 ۱۰۰ = ۱۰۰۰ –  ۱۱۰۰ = بازدهی مورد انتظار

بازدهی مورد انتظار شما در این معامله ۱۰۰ تومان است. به عبارتی اگر سرمایه شما ۱۰ میلیون تومان باشد در چنین شرایطی سرمایه شما ۱۱ میلیون تومان خواهد شد و ۱ میلیون تومان سود می‌کنید. در صورتی که قصد داشته باشید پتانسیل ریسک خود در این معامله را محاسبه کنید، ابتدا باید حد ضرر خود را تعیین کنید. به‌طور مثال پیش‌بینی می‌کنید قیمت سم A از ۱۰۰۰ تومان به ۹۵۰ تومان کاهش پیدا کند. بنابراین، جهت محاسبه پتانسیل ریسک خود باید طبق فرمول زیر عمل کنید:

  قیمت پیش‌بینی –  قیمت فعلی =پتانسیل ریسک

 ۵۰ = ۹۵۰ – ۱۰۰۰ = پتانسیل ریسک

 

در قدم نهایی، برای تعیین نسبت ریسک به ریوارد خود باید طبق فرمول زیر عمل کنید:

 

بازدهی مورد انتظار/ پتانسیل ریسک = نسبت ریسک به ریوارد

نسبت ریسک به ریوارد

۱۰۰ / ۵۰ = نسبت ریسک به ریوارد

۰.۵ یا ۱:۲ = نسبت ریسک به ریوارد

 

در نسبت ریسک به ریوارد یا R/R هرچه عدد به‌دست آمده از این نسبت کوچکتر باشد،‌ نشان‌دهنده این است که سرمایه‌گذار سود انتظاری بیشتری نسبت به زیان احتمالی کسب می‌کند و همچنین سرمایه‌گذاری مورد نظر ریسک بیشتر و به دنبال آن بازده انتظاری بالاتری نیز دارد. اما، توصیه می‌شود نسبت ریسک به ریوارد خود را ۱:۳ در نظر بگیرید. زیرا، حد سود در این شرایط ۳ برابر حد زیان است.

پیشنهاد مطالعه: «آموزش کامل تحلیل تکنیکال»

 

سایر روش‌های ارزیابی پتانسیل ریسک در سرمایه‌گذاری

با وجود اینکه اغلب معامله‌گران تکنیکال از نسبت ریسک به ریوارد برای مدیریت سرمایه خود استفاده می‌کنند، اما تحلیل‌گران برای ارزیابی ریسک بر اساس تحلیل بنیادی و مدیریت سبد دارایی، از روش‌هایی مثل تحلیل صورت‌های مالی، انحراف معیار (Standard Deviation) و ارزش در معرض خطر (VaR) نیز بهره می‌گیرند.

 

مزایا و محدودیت‌های نسبت ریسک به ریوارد چیست؟

مزیت محاسبه این نسبت، در کنترل ریسک پرتفوی سرمایه‌گذار است. از این طریق فرد ریسک‌گریز می‌تواند وارد معامله‌ای که ریسک بسیار زیاد و سود کمی دارد، نشود؛ اما این شاخص به تنهایی نمی‌تواند در مدیریت پرتفوی موفق عمل کند. علاوه بر استفاده از تحلیل تکنیکال در بورس بهتر است برای تصمیم‌گیری دقیق‌تر، صرفا از نسبت ریسک به ریوارد استفاده نکنید و از آن‌ در کنار شاخص‌های بنیادی و آمار و احتمال بهره گیرید. همچنین، عواملی نظیر شرایط بازار،‌ وضعیت مالی شرکت و صنعتی که در آن فعالیت می‌کند و حد سود و ضرر نیز در تصمیم‌گیری موفقیت در سرمایه‌گذاری نقش مهمی خواهند داشت.

 

سخن پایانی

در آخر باید گفت نحوه به کارگیری همه این اصول برای هر فرد نسبت به رویکردی که به سرمایه‌گذاری دارد، متفاوت است. به‌طور کلی هدف اصلی مدیریت سرمایه، حفظ سرمایه، کسب سود و افزایش سرمایه اولیه است؛ بنابراین بهتر است سرمایه‌گذاران قبل از ورود به معامله، میزان ریسک و بازده سرمایه‌گذاری خود را براساس نقاط ورود و خروج و حجم معاملات محاسبه کرده و سپس وارد معامله پرسود‌تری شوند. نباید فراموش کنیم که سهم مدیریت سرمایه صحیح در یک معامله، به مراتب بیشتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است؛ بنابراین لازم است اصول این مفهوم را به بهترین شکل ممکن فرا گرفته و به کار گیریم.