نمودار میله ای در تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی دارد؟

مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه
فهرست مطالب
نمودار میله ای در تحلیل تکنیکال چیست

در حالی که بسیاری از تحلیل‌گران تکنیکال به الگوهای قیمتی و ساختارهای پیچیده نموداری مشغول هستند، داده‌های ساده اما اساسی وجود دارند که می‌توانند دیدگاه روشن‌تری نسبت به روندهای آینده قیمت ارائه دهند. ابزارهای مختلفی برای نمایش داده‌های قیمت در نمودار وجود دارند و معامله‌گران بسته به نیاز و استراتژی خود از انواع نمودارها استفاده می‌کنند. نمودار میله‌ ای یکی از قدیمی‌ترین و پرکاربردترین انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال است که مشابه با نمودار شمعی (کندل استیک)، از داده‌های قیمت در تایم‌فریم‌های مختلف تشکیل می‌شود. در این مقاله، به بررسی کامل نمودار میله‌ ای و کاربردهای آن در تحلیل تکنیکال و معامله‌گری می‌پردازیم.

نمودار میله ای

تاریخچه نمودار میله‌ای

نمودار میله‌ ای در اوایل قرن بیستم توسعه یافت و به سرعت به یکی از ابزارهای محبوب برای معامله‌گران تکنیکال تبدیل شد. در دهه ۱۹۳۰ میلادی، با انتشار کتاب‌هایی مانند “تحلیل تکنیکال روندهای سهام” نوشته رابرت ریا، نمودار میله‌ ای به شهرت بیشتری دست یافت. اما توسعه واقعی این ابزار با پیشرفت تکنولوژی و ورود کامپیوترها به بازارهای مالی در دهه ۱۹۷۰ رخ داد. با این پیشرفت‌ها، استفاده از نمودارهای میله‌ای در نرم‌افزارهای تحلیلی مرسوم و به یک استاندارد در نمایش داده‌های قیمتی تبدیل شد. اکنون، نمودار میله‌ ای به عنوان یک ابزار اساسی در تحلیل تکنیکال به شمار می‌رود و توسط معامله‌گران حرفه‌ای و آماتور به‌طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ساختار نمودار میله‌ ای

هر میله قیمت در نمودار، شامل قیمت‌های بیشترین، کمترین، باز و بسته شدن است. 

هر میله در نمودار میله‌ ای، چهار قیمت کلیدی را در یک دوره زمانی مشخص (تایم‌فریم) نشان می‌دهد: قیمت باز شدن (Open) که به صورت یک خط افقی کوچک در سمت چپ میله نمایش داده می‌شود، بالاترین قیمت (High) که در بالاترین نقطه عمودی میله قرار دارد، پایین‌ترین قیمت (Low) که در پایین‌ترین نقطه عمودی میله قرار می‌گیرد و قیمت بسته شدن (Close) که به صورت یک خط افقی کوچک در سمت راست میله نشان داده می‌شود.

عوامل مؤثر بر تحلیل نمودار میله‌ ای

در تحلیل نمودار میله‌ ای، دو فاکتور مهم وجود دارد: طول میله و جهت (رنگ) میله.

  • طول میله نشان‌دهنده دامنه تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص است. میله‌های بلندتر به معنای نوسانات بیشتر و میله‌های کوتاه‌تر نشان‌دهنده حرکات خنثی و کمتر هستند.
  • رنگ میله‌ها بسته به طراحی سامانه معاملاتی متفاوت است. اگر قیمت بسته شدن میله بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد، یک میله صعودی داریم که معمولاً به رنگ سبز یا آبی نمایش داده می‌شود. در مقابل، اگر قیمت بسته شدن کمتر از قیمت باز شدن باشد، میله نزولی با رنگ قرمز یا مشکی نمایش داده می‌شود.

چگونه نمودار میله‌ ای را تحلیل کنیم؟

تحلیل میله‌های قیمت، چه به صورت انفرادی و چه در کنار یکدیگر، یکی از روش‌های کلیدی در تحلیل تکنیکال است که به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا جهت قیمت را شناسایی و تصمیمات معاملاتی دقیقی اتخاذ کنند. در اینجا، به بررسی چند روش اصلی برای ارزیابی میله‌های قیمتی می‌پردازیم:

تشخیص روند قیمت

نخستین و مهم‌ترین گام در هر تحلیل تکنیکال، تشخیص وضعیت روند حاکم بر بازار است. با تحلیل توالی میله‌های قیمت و سطوح باز و بسته شدن آن‌ها، می‌توان روند بازار را شناسایی کرد. اگر میله‌ها در سطوح بالاتری بسته شوند، نشان‌دهنده روند صعودی است. در مقابل، بسته شدن میله‌ها در سطوح پایین‌تر به معنای روند نزولی است. اگر باز و بسته شدن میله‌ها در یک محدوده حرکتی مشخص صورت گیرد، بازار در حالت خنثی قرار دارد.

ارزیابی قدرت بازیگران بازار (طول گام‌های حرکتی)

طول میله‌ها در نمودار قیمت، یک فاکتور اساسی برای تشخیص قدرت بازیگران بازار است. 

فاصله بین نقاط باز و بسته شدن و طول میله قیمت نشان‌دهنده قدرت بازیگران بازار است. برای مثال، در یک روند صعودی، اگر میله‌های صعودی بلند و با فاصله زیاد بین نقاط باز و بسته شدن باشند و میله‌های نزولی کوتاه، نشان‌دهنده قدرت بالای خریداران در بازار است.

تعیین نواحی حمایت و مقاومت

در نمودار میله‌ای، سطوح و نواحی حمایت و مقاومت قابل ترسیم است. 

نواحی حمایت و مقاومت از سطوح کلیدی بازار هستند که بسیاری از استراتژی‌های معاملاتی بر اساس آن‌ها بنا می‌شوند. در نمودارهای میله‌ای، این سطوح را می‌توان با توجه به نقاط بالاترین و پایین‌ترین یا بسته شدن قیمت تعیین کرد. ترکیب این سطوح با طول میله‌ها به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا سطوح قوی‌تر را شناسایی کنند.

نمودار میله‌ ای یا شمعی؟! 

هر نوع نمودار قیمت بر اساس وضعیت بصری آن، مزایا و معایبی دارد. امروزه بسیاری از معامله‌گران به‌دلیل ویژگی‌های گرافیکی و استراتژی‌های معاملاتی کوتاه‌مدت، استفاده از نمودارهای شمعی را ترجیح می‌دهند اما معامله‌گرانی که به گام‌های حرکتی بازار و سطوح بسته شدن قیمت اهمیت بیشتری می‌دهند و حواس‌پرتی کمتر برای آن‌ها اهمیت دارد، نمودارهای میله‌ای برای آن‌ها جذاب‌تر است. به‌طور کلی، اگر معاملات میان‌مدت و بلندمدت انجام می‌دهید و تصویر بزرگ (Big Picture) بازار برای شما مهم‌تر است، نمودار میله ای گزینه مناسب‌تری است. 

معایب نمودار میله‌ ای 

اگر به‌تازگی با تحلیل تکنیکال آشنا شده‌اید، احتمالا نمودار میله‌ ای برای شما جذابیتی ندارد چون درک تحرکات قیمت از لحاظ بصری، چندان آسان نیست. (معمولا کندل استیک برای معامله‌گران مبتدی جذابیت بالایی دارد!) از طرف دیگر، کار با نمودار میله‌ ای مشابه نمودار خطی یا شمعی، سریع نیست؛ یعنی نمی‌توانید به‌سرعت و در یک نگاه، روند و اتفاقات کلی بازار را درک کنید. در مقایسه با نمودار شمعی، در نمودار میله‌ ای رنگ‌ها چندان به چشم نمی‌آیند و تشخیص الگوهای انفرادی مشکل است. به‌طور کلی، بحث انتخاب نوع نمودار مشابه انتخاب تایم‌فریم‌ است؛ بهترین یا بدترین نداریم بلکه اولویت، روش تحلیلی، تفکرات معامله‌گری و سطح تسلط شما است.