۵ تله سرمایه گذاری که باید مراقب آنها باشید
معمولاً هنگام رانندگی در یک مسیر آشنا، فرقی نمیکند که جاده چقدر دستانداز داشته باشد؛ بعد از مدتی رفت و آمد در آن مسیر و افزایش تجربه، جای دستاندازها را یاد میگیرید و دیگر در آنها نمیافتید. مسیر سرمایهگذاری هم مثل یک جاده معمولی پر از تله و دستانداز است. تفاوت تلههای سرمایهگذاری با دستاندازهای جاده این است که این تلهها، ذهنی هستند و در بیشتر مواقع، هنگام تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری، ناخودآگاه، بهترین و منطقیترین تصمیم ممکن به نظر میرسند! درحالیکه در عمل اشتباهترین گزینه ممکن بهحساب میآیند؛ بنابراین، آشنا شدن با این تلهها باعث میشود درست مانند زمانی که در یک جاده آشنا رانندگی میکنید، برای مواجهه با این تلهها آماده باشید و بتوانید با عبور هوشمندانه از آنها و اتخاذ تصمیمات بهتر، دارایی خود را در امان نگه دارید.
۱- اعتماد به نفس بیش از اندازه
زمانی که درگیر چنین مسئلهای باشید، تصور میکنید هر تحلیل و نتیجهگیری که در ارتباط با سهمی دارید، کاملاً درست است و چنین باوری باعث میشود با بررسی و تحقیق کمتری در خصوص سرمایهگذاری تصمیمگیری کنید. در چنین مواردی باید در نظر داشته باشید که اعتمادبهنفس بیش از اندازه، میتواند دقیقاً به اندازه نداشتن اعتمادبهنفس مشکلزا باشد؛ بنابراین لازم است پیش از اتخاذ تصمیمات جدی سرمایهگذاری، ابتدا تمام جوانب را بهصورت واقعبینانه بسنجید.
گاهی اوقات اعتمادبهنفس بیش از اندازه میتواند باعث اتخاذ تصمیمات غیرمنطقی شود. بهعنوان مثال ممکن است تمام سهمهای خود را بفروشید تا پول آن را صرف خرید سهامی کنید که معتقدید بهزودی شاهد رشد قیمتی قابلتوجهی خواهد بود. بهترین کار این است که با دوری از چنین تصمیماتی که ناشی از اعتماد بیش از اندازهاند، به حفظ آرامش خود در بازار سرمایه کمک کنید.
۲- تعصب بیجا
دور بودن از تعصب، یکی از مهمترین عواملی است که به موفقیت افراد فعال در بازار سرمایه کمک میکند. باید بدانیم که در این بازار خرید، نگهداری و فروش داراییها باید تماماً بر اساس دلایل منطقی صورت گیرد؛ اما گاهی چنین نیست و افراد ناخواسته در دام تعصب گرفتار میشوند. بهعنوان مثال در بازار سهام، این شرایط زمانی پیش میآید که تمام شواهد موجود نشان میدهند که زمان خروج از یک سهم خاص رسیده؛ اما یکی از سهامداران، به جای توجه به شواهدی که لزوم خروج از سهم را نشان میدهند تنها دنبال نظراتی میرود که ایده قبلی او، مبنی بر ماندن با آن سهم را تأیید کند.
۳- افتادن در دام هزینه از دست رفته (Sunk Cost)
بسیاری از رفتارها و تصمیمات ما، به جای اینکه بر اساس منطق باشد، در نتیجه خطاهای شناختی اتفاق میافتد. یکی از مهمترین این خطاها، افتادن در دام هزینه از دست رفته است. منظور از هزینه از دست رفته، این است که تنها به خاطر اینکه پول دادهاید، کاری را که تمایلی به ادامه آن ندارید، ادامه دهید. شرکت در کلاسی که دیگر علاقه و نیازی به مباحث مطرحشده در آن ندارید یا تمام کردن غذایی که خریدهاید، اما کیفیت خوبی ندارد، واضحترین مثالهای گیر افتادن در دام هزینه از دست رفته هستند.
در خصوص تصمیمات مالی نیز باید مراقب این تله باشید و صرفاً به خاطر زمان و هزینهای که صرف یک سرمایهگذاری اشتباه کردهاید، به ماندن در آن پافشاری نکنید.
۴- اصرار به یک سهم خاص
گاهی به دلایل غیر منطقی به سهمی علاقهمند میشوید. در نظر داشته باشید هر دلیلی غیر از وضعیت مناسب شرکت، برای نگهداری سهام آن، دلیلی غیرمنطقی بهحساب میآید. حال اگر بهصورت کاملاً واضح شاهد عملکرد نامناسب یک شرکت باشید و بهرغم این شرایط تصمیم به نگهداری آن سهم بگیرید، درگیر یکی از تلههای رایج سرمایهگذاری شدهایم. در بازار سرمایه، عبارت «با سهام خود ازدواج نکنید» یکی از عبارات رایج است. منظور آن است که خرید یک سهام، دلیلی بر متعهد شدن به آن نیست. در نظر داشته باشید تنها باید در صورتی با سهمی بمانید که از پتانسیل سوددهی آن مطمئن باشید. دلایل دیگر در سرمایهگذاری به کار نمیآیند!
۵- فرار از تغییر
تغییر و عادت کردن به شرایط تازه میتواند کار سختی باشد. در خصوص سرمایهگذاری نیز همینطور است. تصور کنید پس از مدتی طولانی که عملکرد سهمی را زیر نظر گرفته و اقدام به خرید آن کردهاید، حالا شواهد نشان میدهد که آن شرکت دیگر عملکرد مناسبی ندارد. مشخصاً، تغییر در این شرایط به معنی لزوم مطالعه و بررسی سهمهای دیگر و احتمالاً زحمت زیاد است؛ اما سختی این تغییر نباید باعث شود از آن فرار کنیم. در نظر داشته باشید لازم است گاهی برای نجات دارایی خود، تغییر و سختی آن را بپذیریم.