اقتصاد خرد و اقتصاد کلان چیست؟
آشنایی با علم اقتصاد و شاخههای اصلی آن
اقتصاد، زیرشاخهای از علوم اجتماعی است که با تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات پیوند خورده و به مطالعه تصمیمگیریهای ما میپردازد؛ این تصمیمگیریها میتواند در سطح خرد یا کلان باشد؛ بنابراین دو شاخه اصلی در این علم به نامهای اقتصاد خرد و اقتصاد کلان بهوجود میآید. با اینکه این دو رشته مطالعاتی به ظاهر متفاوت به نظر میآیند، اما در واقع به هم وابسته و مکمل یکدیگرند و مسائل مشترک زیادی را پوشش میدهند. به زبان ساده، اقتصاد خرد تصمیمگیری افراد حقیقی و بنگاهها را بررسی میکند و اقتصاد کلان، تعاملات بینالمللی و سیاستگذاریهای درون یک کشور را مورد مطالعه قرار میدهد. برای مثال رابطه بین موسسات مالی و خدماتی که ارائه میدهند نظیر سبدگردانی در بورس و صندوق درآمد ثابت، مربوط به سیستم مالی کشور و به دنبال آن اقتصاد کلان است؛ اما نحوه تصمیمگیری افراد حقیقی در مواردی نظیر دریافت کد بورسی و سرمایه گذاری در بازار سرمایه، زیرشاخه رفتار مصرف کننده و اقتصاد خرد است.
در این مقاله به تفصیل دامنه فعالیت این دو رشته اصلی علم اقتصاد و کاربرد هر کدام در سرمایهگذاری را توضیح میدهیم.
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد، تصمیمات مردم و کسبوکارها را در مورد تخصیص منابع و قیمتگذاری، مطالعه میکند. در همین راستا این شاخه روی مفاهیمی مانند عرضه و تقاضا و بقیه نیروهایی که قیمت را تعیین میکنند، تمرکز میکند و رویکرد جزء به کل یا پایین به بالا را برای تحلیل اقتصاد بهکار میگیرد.
به بیانی دیگر اقتصاد خرد تلاش میکند تصمیمات و انتخابهای انسانها را مطالعه کند و البته لزوما راهکاری را ارائه نمیدهد. این شاخه مطالعاتی صرفا در تلاش است تا اثر تغییر یک متغیر روی بقیه متغیرها را مطالعه کند.
برای مثال اقتصاد خرد توضیح میدهد که در چه شرایطی یک شرکت میتواند با بالابردن ظرفیت تولید و پایین آوردن هزینههای خود، سودش را به حداکثر برساند و در نهایت توان رقابتی خود را بالا ببرد. نکته مهم این است که مثلا اگر شما هم برای خرید سهام شرکتی نسبت به دریافت کد بورسی اقدام کردید و قصد تحلیل وضعیت آن شرکت را داشتید، میتوانید با تحلیل صورتهای مالی آن بنگاه، اطلاعات زیادی را درباره وضعیت متغیرهای خرد آن دریافت کنید.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان رفتار دولتها و تاثیر سیاستگذاریهای آنان را روی اقتصاد به عنوان یک کل، در نظر میگیرد. این شاخه از علم اقتصاد، به جای مطالعه اشخاص حقیقی و شرکتهای خاص، وضعیت کلی صنایع و اقتصادها را بررسی میکند و به همین دلیل نیز از رویکرد کل به جزء یا بالا به پایین بهره میگیرد. محاسبه نرخ تورم کشور، شناسایی محرکهای رشد اقتصادی، اندازهگیری تولید ناخالص داخلی کشور و نحوه تاثیرپذیری آن از نرخ بیکاری، درآمد ملی، نرخ رشد و سطح عمومی قیمتها از نمونه مسائلی است که اقتصاد کلان به آنها میپردازد. لازم به ذکر است، در مقاله «تفاوت GDP و GNP چیست؟» مفهوم تولید ناخالص داخلی را بهعنوان یکی از مهمترین متغیرهای اقتصاد کلان مورد بررسی قرار دادهایم.
اقتصاد کلان تاکید زیادی روی مطالعه همبستگی متغیرهای اقتصادی با هم مانند رابطه نرخ بیکاری و تورم دارد که این کار را نیز با ابزار اقتصادسنجی انجام میدهد؛ بنابراین دولتها و بنگاهها برای سیاستگذاریهای مالی خود به مبانی این رشته از اقتصاد تکیه میکنند.
شاید به همین دلیل است که در مواجهه اول با اقتصاد، مسائل اقتصاد کلان برای افراد ملموستر و حتی کاربردیتر بهنظر میآید؛ ولی با توجه به مواردی که تا اینجا اشاره کردیم، میدانیم که این دو رشته هیچ برتری به یکدیگر ندارند و در کنار هم وضعیت یک اقتصاد را شناسایی و هدایت میکنند.
سرمایهگذارها و اقتصاد خرد و اقتصاد کلان
شاید به نظر برسد که افراد برای سرمایهگذاری باید بیشتر روی تحلیل وضعیت اقتصاد خرد تمرکز کنند، اما این باور همیشه درست نیست؛ چرا که وضعیت اقتصاد کلان هم، ریسکهای سیستماتیک را شکل میدهد که نتیجه آن روی وضعیت کلی پرتفوی سرمایهگذار مشخص میشود. بهعنوان مثال تغییرات نرخ تورم تا حد زیادی روی تصمیمات سرمایهگذاری افراد تاثیرگذار است. تاثیر این متغیر کلان اقتصادی طیف وسیعی از عوامل را در نظر میگیرد. از میان مهمترین این عوامل میتوان به تاثیرپذیری ارزش داراییهای افراد از نرخ تورم یا حتی میزان سودآوری شرکتهای بورسی و فرابورسی در سالهای آتی ااشاره کرد؛ بنابراین بسیار مهم است که سرمایهگذاران از دانش کافی در زمینه درک این متغیر مهم برخوردار باشند. برای آشنایی بیشتر با مفهوم تورم میتوانید مقاله «نحوه محاسبه تورم و اثر آن بر خرید و فروش سهام» را بخوانید.
البته که نظراتی مخالف این دیدگاه هم وجود دارد. برای مثال وارن بافت ادعا میکند در طول 54 سال عمر سرمایهگذاریاش هیچگاه به عوامل کلان در انتخاب گزینه سرمایهگذاری دقت نکردهاست؛ تا حدی که این سرمایهگذار مشهور، ادبیات اقتصاد کلان را «مدارک خندهدار» خطاب میکند.
سخن پایانی
در پایان میتوان گفت برای سرمایهگذاری در داراییهایی که نسبت به متغیرهای اقتصاد کلان همچون نرخ بهره حساسیت دارند، مانند صندوق درآمد ثابت که متشکل از اوراق درآمد ثابت است و بازده آن بر مبنای نرخ مصوب بانکی است، توجه به سیاستهای مالی و پولی و به طول کل وضعیت اقتصاد کلان کشور اهمیت پیدا میکند؛ اما در خصوص سرمایهگذاریهای شخصی مانند سبدگردانی در بورس یا خرید سهام که وضعیت هر شرکت به تنهایی اهمیت پیدا میکند، اطلاع از شاخصهای اقتصاد خرد، نتیجه دقیقتری به سرمایهگذار خواهد داد.