حاشیه سود ناخالص چیست؟
نسبت های سودآوری در تحلیل بنیادی از اهمیت خاصی برخوردار هستند. تحلیل هر یک از این نسبتها میتواند تحلیلگران را در بررسی سودآوری فعلی و آتی شرکتها کمک کند. حاشیه سود ناخالص یکی از نسبتهای سودآوری است که در این مقاله به بررسی آن خواهیم پرداخت.
حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص یا Gross Profit Margin یک معیار در سنجش سودآوری یک شرکت است. حاشیه سود ناخالص میزان سودآوری یک کسب و کار را قبل از اعمال هزینههای فروش، عمومی، مالیات و… بررسی میکند. تحلیل نسبت حاشیه سود ناخالص اهمیت زیادی در ارزیابی شرکتهای تولیدی و آموزش تحلیل بنیادی دارد.
فرمول حاشیه سود ناخالص
برای به دست آوردن حاشیه سود ناخالص تنها کافی است مطابق فرمول زیر حاشیه سود ناخالص فصلی و میزان فروش را از گزارشهای فصلی یا سالانه در سامانه کدال استخراج کنید:
معمولا برای بررسی روند حاشیه سود در کوتاهمدت یا میانمدت بهتر است از گزارش فصلی استفاده شود. برای بررسی روند حاشیه سود خالص در بلندمدت استفاده از گزارشهای سالانه توصیه میشود.
یک مثال ساده از حاشیه سود ناخالص
برای بررسی حاشیه سود ناخالص یک شرکت بهتر است هر ۲ روند فصلی و سالانه یعنی میانمدت و بلندمدت را بررسی کنیم. به عنوان نمونه حاشیه سود ناخالص سهام شرکت صنایع ملی مس ایران را بررسی میکنیم:
با بررسی حاشیه سود فصلی نماد «فملی» به این نتیجه میرسیم که روند حاشیه سود ناخالص شرکت در میانمدت با نوسانات زیادی همراه بوده که باید عواملی چون افزایش هزینههای تولید و کاهش تقاضا در بازارهای جهانی را بررسی کرد. در ادامه به بررسی روند سالانه حاشیه سود ناخالص «فملی» میپردازیم:
روند حاشیه سود ناخالص سالانه در نماد «فملی» نشان میدهد که این نسبت طی ۵ سال گذشته روند نزولی را طی کرده و در چنین شرایطی بررسی شاخص های کلان اقتصادی مانند تورم و نرخ ارز بسیار تاثیرگذار است. با بررسی متغیرهایی مانند تورم تولیدکننده و نرخ ارز میتوان به یک مساله مهم پی برد:
همانطور که مشاهده میکنید رشد فروش در ۴ سال گذشته تقریبا نزولی و ثابت بوده است. در حالی که رشد هزینههای تولید روند صعودی داشته و به همین علت میبینیم که حاشیه سود ناخالص سالانه افت کرده است.
چرا حاشیه سود ناخالص مهم است؟
حاشیه سود ناخالص تنها هزینههای مرتبط با تولید کالا یا خدمات را در نظر میگیرد و هدف اصلی این نسبت این است که چقدر از درآمد شرکت بهطور مؤثر به سود تبدیل میشود.
حاشیه سود ناخالص بالا نشاندهنده توانایی یک شرکت در مدیریت هزینههای تولید و فروش است. در حقیقت، حاشیه سود ناخالص بالا به معنی توانایی هزینههای تولید بوده و نشاندهنده عملکرد کسب و کار در فروش محصولات خود با قیمتی مناسب است.
اگر حاشیه سود ناخالص پایین باشد، نشاندهنده آن است که شرکت در زمینه کنترل هزینههای تولید ضعیف عمل کرده است یا قیمتگذاری محصولات آن مناسب نیست. این امر میتواند نشاندهنده ضعف در فرآیندهای تولید، افزایش هزینههای مواد اولیه یا رقابت شدید در بازار باشد که باعث میشود شرکت نتواند سود مناسبی از فروش خود بهدست آورد.
عدد مناسب برای حاشیه سود ناخالص
به طور کلی حاشیه سود ناخالص اگر در محدوده ۵۰ درصد یا بالاتر باشد مناسب است. اما، حاشیه سود ناخالص برای صنایع مختلف متفاوت بوده و اعداد پایینتر از ۴۰ درصد و همچنین ۳۰ درصد میتواند نشاندهنده ضعف در فروش و سودآوری شرکت باشد.
کلام پایانی
تحلیل حاشیه سود ناخالص در کنار سایر نسبتهای مالی مانند نسبت P/E حاشیه سود عملیاتی و سود خالص، یک نمای کلی از وضعیت مالی و استراتژیهای مدیریتی شرکتها ارائه میدهد. بهویژه در صنایع تولیدی، این نسبت اهمیت زیادی دارد و میتواند نشاندهنده مشکلاتی مانند افزایش هزینهها یا ضعف در استراتژیهای فروش باشد.
از آنجایی که حاشیه سود ناخالص برای هر صنعت متفاوت است، مقایسه این نسبت با رقبا یا میانگینهای صنعت میتواند به تحلیلگران کمک کند تا نتایج دقیقتری بدست آورند. علاوه بر این، بررسی روند تغییرات حاشیه سود ناخالص در دورههای زمانی مختلف (فصلی، سالانه) نیز میتواند اطلاعات ارزشمندی از روند رشد و چالشهای پیشروی شرکت ارائه دهد.
بنابراین، آگاهی از روند حاشیه سود ناخالص و تفسیر درست آن برای تحلیلگران و سرمایهگذاران اهمیت زیادی دارد تا بتوانند تصمیمات سرمایهگذاری هوشمندانهتری بگیرند و شرکتهایی با پتانسیل رشد و عملکرد مالی پایدار را شناسایی کنند.