تاثیر شاخص های اقتصاد کلان بر بازارهای مالی

مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه
فهرست مطالب
تاثیر شاخص های اقتصاد کلان بر بازارهای مالی

وقتی از کاهش یا افزایش نرخ بیکاری، نرخ تورم، نرخ بهره و… صحبت می‌شود ناخودآگاه یاد اقتصاد و شاخص‌های کلان آن می‌افتیم. اقتصاد کلان یعنی تجزیه و تحلیل شاخص‌های بزرگ و تاثیرگذار مانند تولید ناخالص داخلی، تراز تجاری، سیاست پولی و عواملی که نقش مهمی در زندگی افراد یک جامعه و در مقیاسی بزرگ‌تر زندگی مردم در جهان دارند. 

 

اقتصاد کلان چیست؟

اقتصاد کلان به مطالعه و بررسی شاخص‌های کلان اقتصادی و تاثیر آن‌ها بر وضعیت اقتصادی در آینده می‌پردازد. رهبران اقتصادی در اقتصاد کلان به دنبال تحقق اهدافی چون تقویت رشد اقتصادی، بهبود وضعیت اشتغال، کنترل تورم و ایجاد تعادل در تراز پرداخت‌ها مانند تراز تجاری هستند. 

متغیرهای کلیدی در اقتصاد کلان اثر قابل توجهی بر عملکرد بازارهای مالی دارند و معمولا این اثرات در میان‌مدت و بلندمدت ملموس هستند. همچنین، در اقتصاد کلان ابزارهایی مانند سیاست پولی و سیاست مالی که مدیریت آن‌ها مستقیما بر عهده سیاست‌گذاران اقتصادی است در وضعیت عرضه و تقاضا در بازارهای مالی نقش تعیین‌کننده دارند. 

 

متغیرهای تاثیرگذار اقتصاد کلان بر بازارهای مالی

برخی از متغیرهای کلان اقتصادی تاثیر مستقیمی بر میزان عرضه و تقاضای بازارهای مالی مانند بورس، اوراق بدهی، پول، ارز و… دارند. در ادامه با تعریف و اثر تغییرات هر یک از متغیرهای اقتصادی بر بازارهای مالی آشنا می‌شوید:

 

تولید ناخالص داخلی (GDP)

تولید ناخالص داخلی یا GDP مهم‌ترین شاخص اقتصادی یک کشور بوده و تغییرات آن بر سایر اجزای اقتصاد بسیار تاثیرگذار است. GDP معیاری برای اندازه‌گیری ارزش کل خدمات و کالاهای تولید‌شده در یک کشور طی یک مدت زمان مشخص است. 

معمولا بانک‌های مرکزی کشورها در جهت پیش‌بینی‌پذیر کردن اقتصاد، پیش‌بینی خود را در رابطه با رشد اقتصادی و تغییرات GDP به صورت ماهانه یا فصلی اعلام می‌کنند. به طور کلی، رشد مداوم و بیش از انتظار GDP نشان از یک اقتصاد قدرتمند و فعال دارد. رشد GDP روی بورس و ارزش پول ملی اثر مثبت دارد. در تصویر زیر می‌توانید روند شاخص Dow Jones را هم‌زمان با رشد فصلی GDP آمریکا طی سال ۲۰۱۹ را مشاهده کنید:

تولید ناخالص داخلی (GDP)

 همانطور که مشاهده می‌کنید GDP آمریکا در طول سه فصل به صورت میانگین ۳/۴ درصد رشد کرده و طی این مدت شاخص داو جونز (Dow Jones) حدود ۱۲ درصد رشد کرده است. در تصویر زیر نیز می‌توانید در مدت مشابه وضعیت شاخص دلار آمریکا (Dollar Index) را مشاهده کنید:

وضعیت شاخص دلار آمریکا

با وجود نوسانات در شاخص دلار که به عنوان معیار اصلی سنجش ارزش پول ملی آمریکا شناخته می‌شود، ارزش دلار نیز تقریبا ۳ درصد رشد داشته است.

 

نرخ تورم

تورم نشان‌دهنده افزایش سطح عمومی کالاها و خدمات در یک جامعه بوده و تغییرات در نرخ تورم تاثیر زیادی بر عملکرد اقتصاد در میان‌مدت و بلندمدت دارد. در حقیقت، بانک مرکزی به عنوان اصلی‌ترین سیاست‌گذار پولی در هر کشوری وظیفه کنترل تورم در نرخ‌های هدف را برعهده دارد.

 به طور کلی، افزایش تورم در سطوح تعیین‌شده امر منفی برای اقتصاد محسوب نشده و حتی باعث رونق در اقتصاد نیز می‌شود. برای مثال بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) حداکثر نرخ تورم را ۲ درصد در نظر گرفته و مادامی که نرخ تورم در این حوالی باشد نگرانی وجود ندارد. اما زمانی که نرخ تورم از اهداف تعیین‌شده بالاتر می‌رود بانک مرکزی با ابزار سیاست پولی انقباضی در جهت کاهش نرخ تورم اقدام به افزایش نرخ بهره می‌کند.

نرخ بالای تورم برای اقتصاد یک کشور نگران‌کننده و اثرات مخرب دارد. در حقیقت، زمانی که نرخ تورم بیش از انتظار رشد می‌کند موجب کاهش قدرت خرید و بی‌ثباتی در اقتصاد می‌شود. لازم به ذکر است در برخی از کشورها تورم بالای ۵۰ درصد منجر به پدیده ابر تورم شده و اثر مخربی بر بازارهای مالی دارد. سرمایه گذاری در طلا  می‌تواند تصمیم مناسبی برای حفظ ارزش سرمایه در برابر تورم باشد. 

 

نرخ بهره

نرخ بهره یک ابزار حیاتی برای بانک مرکزی در جهت کنترل تورم و حفظ ثبات در اقتصاد است. تغییرات نرخ بهره در هزینه تامین مالی کسب و کارها و افراد حقیقی تاثیرگذار است. بانک‌های مرکزی با تغییر نرخ بهره اقدام به کنترل میزان نقدینگی و مدیریت بازار پول کرده و معمولا زمانی که تورم از اهداف مورد نظر بالاتر می‌رود، با افزایش نرخ بهره، عرضه پول را کاهش می‌دهند. افزایش نرخ بهره اثر منفی بر بورس، طلا و ارز دارد. زیرا، در این شرایط ارزش پول ملی افزایش پیدا کرده و نرخ بازدهی ابزارهای سرمایه گذاری بدون ریسک مانند صندوق درآمد ثابت افزایش پیدا می‌کند.

 

نرخ بیکاری

نرخ بیکاری یا Unemployment Rate در اقتصاد نشان‌دهنده درصد افرادی از جامعه است که در حال‌حاضر بیکار بوده و در جستجوی کار هستند. نرخ بیکاری یک شاخص کلیدی در میزان سلامت بازار کار در اقتصاد بوده و در صورتی که نرخ بیکاری در اقتصاد پایین باشد، اثرات مثبت آن بر بازارهای مالی خصوصا بورس ملموس است. 

گاهی اوقات کاهش نرخ بیکاری می‌تواند منجر به بروز فشارهای تورمی یا رکود تورمی شود. برای درک بهتر این موضوع یک نمونه واقعی را بررسی خواهیم کرد. در تصویر زیر نرخ تورم و نرخ بیکاری آمریکا پیش از همه‌گیری بیماری کووید-۱۹ و پس از آن را مشاهده می‌کنید:

 

نرخ بیکاری

پس از شیوع ویروس کرونا در اوایل سال ۲۰۲۰ نرخ بیکاری در آمریکا و جهان به شکل بی‌سابقه‌ای افزایش پیدا کرد. در کمتر از یک ماه نرخ بیکاری در آمریکا از ۳/۵ درصد به نزدیکی ۱۵ درصد رسید. با وجود اینکه نرخ بیکاری در اوایل سال ۲۰۲۲ به ۳/۵ درصد بازگشت، اما نرخ تورم  از ۳/۵ درصد در ابتدای سال ۲۰۲۰ به ۹ درصد در اوایل سال ۲۰۲۲ رسید. یکی از علل مهم کاهش نرخ بیکاری و افزایش نرخ تورم، اعمال سیاست پولی انقباضی فدرال رزرو، شروع جنگ روسیه و اوکراین،  افزایش قیمت سوخت‌های فسیلی در نتیجه تحریم بخش انرژی روسیه و افزایش قیمت مواد غذایی پس از بحران کرونا است. افزایش نرخ بیکاری نشان‌دهنده ضعف اقتصادی بوده و کاهش قدرت خرید را به همراه می‌آورد. همچنین، افزایش نرخ بیکاری باعث کاهش سودآوری شرکت‌ها نیز خواهد شد.

 

شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) 

شاخص قیمت مصرف کننده یا Consumer Price Index یک شاخص کلیدی در اندازه‌گیری تغییر قیمت کالاها و خدمات طی یک دوره زمانی است. شاخص CPI برای محاسبه تورم بسیار اثرگذار است. در صورتی که تغییرات در CPI بیش از انتظار باشد، افزایش تورم را شاهد خواهیم بود که این امر موجب کاهش تقاضا در بورس و اوراق بدهی می‌شود. در چنین شرایطی، تقاضا به سمت دارایی‌های کلاسیک ضد تورمی مانند طلا میل می‌کند. در نمودار زیر می‌توانید روند شاخص CPI آمریکا و قیمت اونس جهانی طلا را مشاهده کنید:

شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) 

شاخص قیمت تولیدکننده (PPI)

شاخص قیمت تولیدکننده یا Producer Price Index از دیگر شاخص‌های کلیدی در اندازه‌گیری میزان تورم بوده و میانگین تغییر قیمت فروش تولیدکنندگان داخلی را در اقتصاد نشان می‌دهد. افزایش PPI نمایان‌گر افزایش هزینه‌ها برای کسب و کارها بوده و بر افزایش میزان CPI نیز موثر است. زمانی که PPI افزایش پیدا می‌کند، می‌توان احتمال افزایش نرخ بهره را در نظر گرفت.

 

شاخص مدیران خرید (PMI)

یکی از شاخص‌های تاثیرگذار در سنجش سلامت اقتصادی بخش‌های تولید و خدمات، شاخص مدیران خرید یا Purchasing Managers Index بوده که در ادبیات اقتصادی ایران به شامخ معروف است. عدد ۵۰ معیاری برای ارزیابی PMI است و در صورتی که PMI بالای ۵۰ باشد نشان‌دهنده وضعیت انبساطی بوده و هر چه این عدد بالاتر باشد برای اقتصاد و بازار سرمایه بهتر است. اما، زمانی که PMI زیر عدد ۵۰ باشد نشان از ضعف در اقتصاد است و اثر منفی بر بورس خواهد گذاشت. 

 

تراز تجاری

تراز تجاری یا Balance of Trade یکی از عوامل مهم بر کاهش یا افزایش ارزش پول ملی و به طور کلی قدرت اقتصادی یک کشور است. تراز تجاری اختلاف بین صادرات و واردات یک کشور را نشان می‌دهد. نکته قابل بحث در رابطه با تراز تجاری کسری یا مازاد آن است. در حقیقت، زمانی که میزان صادرات یک کشور بیشتر از واردات آن باشد، مازاد تراز تجاری مشاهده می‌شود.

 کشورهای صنعتی شرق آسیا مانند کره جنوبی و چین دارای اقتصاد صادرات‌محور هستند و معمولا تراز تجاری آن‌ها مثبت یا به اصطلاح مازاد است. در طرف مقابل، زمانی که میزان واردات در یک کشور بیشتر از صادرات باشد دچار کسری تراز تجاری می‌شود. اقتصاد ایالات متحده آمریکا بیش از ۳ دهه است که دارای کسری تراز تجاری بوده و طی یک دهه اخیر کسری تراز تجاری در آمریکا به یکی از چالش‌های اقتصادی مهم تبدیل شده است.

 با توجه به اینکه اقتصاد آمریکا سرمایه‌داری است، بنابراین مصرف‌گرایی در این کشور بسیار بالا بوده و کسری تراز تجاری در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ به یکی از بحث‌های داغ تبدیل شد و بهانه‌ای برای جنگ اقتصادی آمریکا و چین در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ طی سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ شد. ترامپ در دوره ریاست جمهوری خود بر ورود کالاهای چینی به آمریکا تعرفه‌های سنگینی اعمال کرد، اما در نهایت کسری تراز تجاری آمریکا از ۴۰- میلیارد دلار در ابتدای سال ۲۰۱۷ به ۶۲- میلیارد دلار در پایان سال ۲۰۲۰ افزایش پیدا کرد. 

لازم به ذکر است مازاد تراز تجاری باعث افزایش ارزش پول ملی و رشد درآمدهای ملی می‌شود. در طرف مقابل، کسری تراز تجاری می‌تواند منجر به کاهش ارزش پول ملی و ایجاد نگرانی در رابطه با وضعیت اقتصادی شود.

 

جمع بندی

اطلاعات مهم اقتصادی ایران توسط دو نهاد معتبر یعنی مرکز آمار ایران و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران منتشر شده و در مواقعی این آمارها بنا به ملاحظاتی با تاخیر منتشر می‌شود. با این وجود داده‌های مرکز آمار معمولا به‌روزتر از بانک مرکزی بوده و گاهی اوقات اختلافاتی در اطلاعات منتشر شده توسط این دو نهاد وجود دارد. به صورت کلی، شرایط بازارهای مالی ایران مانند بورس با عواملی مانند تغییرات نرخ ارز، تغییرات نرخ تورم و سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها رابطه مستقیمی دارد. 

لازم به ذکر است که رشد اقتصادی ایران از اواخر دهه ۱۳۷۰ تا پایان دهه ۱۳۸۰ بر بازار سرمایه تاثیر مستقیمی داشت. همچنین، رشد اقتصادی در فاصله بین سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ نیز تاثیر مثبتی بر بازار سرمایه داشت. با این وجود با بازگشت تحریم‌های اقتصادی پس از سال ۱۳۹۷ تمامی بازارها از جمله بورس، مسکن، طلا و ارز رشد بی‌سابقه‌ای را تحت تاثیر تورم تجربه کردند. اما، از شروع دهه ۱۴۰۰ تا زمان نگارش این مقاله ( شهریور ۱۴۰۳) اقتصاد ایران به دلیل تورم بالا و سیاست‌های مالی و پولی انقباضی وارد رکود تورمی شده است که این شرایط اثر منفی بر بازار سرمایه داشته است.